۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

بی هراس از بلندی و باد



دوست عزیزم اشکان از من دعوت کرده در بازی وبلاگی " ارتباط زن و ارکئوپ تریکس " شرکت کنم . همیشه از دست دوستانم عارض بودم که چرا من را به بازی های وبلاگی دعوت نمی کنند ؟ اما امروز که اشکان مرا به این بازی سرشار از طنز دعوت کرده متأسفانه متأثر از اوضاع و احوال ، اصلا حال و حوصله ی خوشمزگی ندارم . روز پنجشنبه دو نفر بدون اعلام قبلی اعدام شده اند و در روزهای آینده احتمالا افراد دیگری با اعلام قبلی اعدام خواهند شد . حکومت کودتا که از کشتن مردم در خیابان ها و بازداشتگاه ها نتیجه ای نگرفته به کشتار شبه قانونی روی آورده . کشتار با حکم قانون . اول از کردها شروع کردند ، اعتراضی ندیدند ، در قدم بعدی دو نفر از بازداشتی های پیش از انتخابات را اعدام کردند ، گام بعدی حکومت کودتا اعدام بازداشت شدگان پس از انتخابات است . اینهایی که می نویسم به این معنی نیست که از اعدام شدن یا به معنای عام تر از مرگ می ترسم ؟ اتفاقا در ماههای اخیر تجربه کردم ترس اگر از حدی فراتر برود غیر قابل درک می شود . و البته در این ماههای گذشته خشم من و دیگران بر ترس مان برتری داشت و همان خشم بود که ما را در این راه راه برده . خوشحالم از این که حکومت کودتا با این پروژه ی تازه ی اعدام درمانی ته مانده ی تردید من و همرزمانم را از جانمان زدود .


بنابر آنچه نوشتم ، هرچه در توصیف رابطه ی زن و ارکئوپ تریکس می نویسم مطمئنا بامزه نخواهد بود . مرا ببخشید . خوشمزگی بماند برای بعد از بیست و دوی بهمن .
 



اولین آشنایی من با ارکئوپ تریکس برمی گردد به سال چهارم دبیرستان و درس زمین شناسی . چیزی که ارکئوپ تریکس را از سایر گونه های دایناسورها متمایز می کند وجه فانتزی آن است . ارکئوپ تریکس تنها گونه ای از دایناسورهاست که می تواند پرواز کند . دایناسور پرنده . عجیب و باور نکردنی . دایناسور ها به خودی خود موجودات اسرار آمیزی برای ما هستند . هنوز هم علت اصلی انقراض نسل آنها برای دانشمندان معمایی جذاب است . وقتی فیلمی تخیلی از دایناسورها ساخته می شود ( پارک ژوراسیک و به دنبال آن دنیای گمشده ) تماشاگران برای تماشای آن سرو دست می شکنند و سالهای سال سوار شدن بر چیپ های بنفش پارک ژوراسیک مد روز بود .

اما ارکئوپ تریکس ویژگی ای فراتر از آنچه سایر دایناسورها داشتند را دارا بود و آن قدرت پرواز بود . دایناسور پرنده ، اسرار آمیز ، دست نیافتنی و اندکی شاعرانه . قدرت را هم به این خصوصیات اضافه کرد . چرا که دایناسورها موجوداتی تنومند و پرزور بوده اند .


اما چه شباهتی میان زنان ، یا به عبارتی خاص تر زنان سرزمین من و ارکئوپ تریکس وجود دارد ؟




من اگر بخواهم شناخت خودم را از زنان هموطنم بیان کنم به آنچه در این چند ماه گذشته دیده ام اتکا می کنم . مدت ها منتظر فرصتی بودم تا بگویم تا حد شگفت زده ام از عزم و شجاعت زنان ایران در تجمعات ، اعتراضات و مبارزات . از همان آغاز اعتراضات شاهد حضور زنانی بودیم که در گرمای روزهای پایان خرداد ، توشه ی راهشان یک بطری آب معدنی خنک بود تا عطششان را برای پیمودن راه فرونشاند .

اگر جنبش ما تا امروز سرپا مانده و با موفقیت توانسته بیش از هفت ماه خواب خوش کودتاچیان را کابوس کند به اتکای حضور زنانی بوده که کمتر از مردان می ترسند و بیشتر از مردان خشمگینند و امیدوار . شجاعت و عظمت زنان ایرانی در صحنه های درگیری در خاطر تاریخ خواهد ماند .


شیوه ی مبارزه ی زنان همرزم ما در جنبش شباهت زیادی به پرواز ارکئوپ تریکس دارد . قدرتمند ، اسرار آمیز ، دست نیافتنی ، شاعرانه .




 امروز دهم بهمن ، روز تولد اشکان سهرابی ، از شهدای جنبش در روز سی خرداد است . اشکان در هنگام شهادت فقط نوزده سال داشت . اشکان همان برادر ماست که شاعر فرمود : برادر کاکلش آتش فشونه ...



تولدت مبارک





این رو هم بخونید :







۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

سوگواره ی فجر برای دولت کودتا



یکی از اتفاقات بامزه ی هفته ی گذشته روز هوای پاک بود و ورزش کردن اعضای دولت کودتا در پارک پردیسان . اخبار ساعت 9 شب تلویزیون کودتا فیلم کوتاه و جسته گریخته ای از این مراسم مضحک و احمقانه رو پخش کرد . از همه جالب تر دوچرخه سواری احمدی نژاد بود . دو نفر از دو طرف در التزام رکاب دوچرخه ی همایونی می دویدند تا مواظب باشن مردی که ادعا می کنه راههای تازه ای برای مدیریت جهان داره ، از روی دوچرخه سرنگون نشه رو زمین . تا به حال فکر می کردم احمدی نژاد فقط مملکت داری بلد نیست اما دیدم او حتی دوچرخه سواری هم بلد نیست .



دیروز از جلوی سینما آفریقا و سینما استقلال رد می شدم دیدم ای دل غافل ، جشنواره ی فیلم فجر در حال برگزاریه . اما دریغ از حتی یک بنی بشر جلوی در این دوتا سینما . هر سال روزهای برگزاری جشنواره ، حتی برای تماشای فیلم گالش های مادر بزرگ هم جمعیت از سرو کول هم بالا می رفت و برای برقراری نظم و امنیت از کلانتری محل آژان و پاسبان می فرستادن تا صف ها رو مرتب کنن . امسال مردم تحریم جشنواره رو زیادی جدی گرفته ن . در واقع بهتره به جای عبارت جشنواره از واژه ی سوگواره استفاده کنیم . علاوه بر این که بزرگان عالم سینما مثل کن لوچ و مهرجویی جشنواره رو تحریم کرده ن ، مردم هم تماشای فیلم های درپیت جشنواره رو تحریم کرده ن . اسامی داوران جشنواره هم محرمانه است و قراره در پایان جشنواره اعلام بشه . احتمالا خود احمدی نژاد و مشایی و کلهر فیلم ها رو داوری می کنن .
البته نباید فراموش کرد سالن های تاریک سینما در روزهای برگزاری سوگواره ی فیلم فجر ، بهترین فرصتن برای سر دادن شعار علیه دولت کودتا .






۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

تولدت مبارک


از آن روز آغشته به خون ، آن عصر نفرت انگیز ، از آن شنبه ی خونین ، شنبه ای که امر کرده بودند در خانه ها بمانید و خفه شوید ، که فصل الخطاب همه ی فریادها صادر شده ،
ندا ، ندای ما شد . تا پیش از آن ندا یکی از ما بود . اما از آن پس ندا ، ندای ما شد .
و من یقین دارم در تمام در این روزها ، ندای ما در کنار ما بود .

شنبه سوم بهمن ، روز تولد نداست . روز تولد ندای ماست .

ندای ما

تولدت مبارک



۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

رستاخیز کاغذ پاره ها

به دنبال حوادث سه روزه اخير در تهران و شهرستان ها : اولتيماتوم شديد دولت به بلواگران و تظاهر کنندگان


تحمل دولت در برابر آشوب نامحدود نيست


از اين پس دولت با تمام نيروي خود آشوبگران را تعقيب مي کند



 اشتباه نکنید . این جملات از لابه لای صحبت های فلان فرمانده نیروی انتظامی یا فلان مسوول قوه ی قضاییه انتخاب نشده .

جملات بالا تيترهاي روزنامه ي اطلاعاته در روز پنجشنبه 21 فروردين سال 57 . بامزه ست . نه ؟




خفاجا



به شتره گفتن از کجا میای ؟ گفت از بیوتی کلاب . رفتم یه دست اپیلاسیون کامل کردم با مانیکور ناخون . از اونجام رفتم سونا . بهش میگن از اون لپ گل انداخته ت معلومه . حالا حکایت تهدیدهای فرمانده نیروی انتظامیه . ارتباطات بی سیم فرماندهان نیروی انتظامی در روز عاشورا هم شنود شده هم ضبط شده . فایل صوتیش رو هم گذاشته ن تو اینترنت ، ملت هم عین ترانه های جلال همتی دانلودش می کنن و گوش می کنن . توی سیرجان اومده ن دو نفرو اعدام کنن ، حضار حمله کرده ن به برادران نیروی انتظامی اونها هم به جای دو نفر ده نفرو کشته ن ، توی بوشهر اشرار حمله کرده ن به یک کلانتری و سرباز وظیفه ی نگهبان کلانتری رو کشته ن ، توی خراسان جنوبی برادران سبز پوش نیروی انتظامی حمله کرده ن به قاچاقچی های مواد مخدر و هفت هشت ده تا کشته داده ن ، همین امروز هم توی خاش دوباره سه تا مأمور در درگیری با اشرار کشته شده ن ، حالا تو این وضع و اوضاع فرمانده ی نیروی انتظامی میگه خیال نکنید ما از ای میل هاتون بی خبریم ؟ همه ی اس ام اس ها و ای میل ها رو کنترل می کنیم .

کنترل کن داداش من ، کنترل کن . اگر فکر می کنی با کنترل کردن ای میل مردم ، توی خاش و بیرجند و بوشهر و سیرجان امنیت برقرار میشه بیشتر کنترل کن .




رقص کاغذ پاره ها



چند روز پیش با یکی از دوستان اهل هنر صحبت می کردم . می گفت قضیه ی تحریم جشنواره ی تئاتر فجر جدیه . تا الان هم یعقوبی و چرمشیر و احتمالا رحمانیان جشنواره رو تحریم کرده ن . تحریم جشنواره های فیلم و تئاتر و موسیقی و شعر فجر کار بسیار موثر و کوبنده ایه . اما از حالا باید به بعد از جشنواره فکر کرد . مدتیه حرکت بسیار دیدنی و جالبی از سوی تعدادی از گرافیست ها و کاریکارتوریست های کشورمون شروع شده . احتمالا توی اینترنت حجم انبوه طرح ها و کاریکاتورهای سیاسی رو که در حمایت از جنبش کار شده دیدید . کاری که می تونه جنبش رو از دچار شدن به افت های پیش رو حفظ کنه . یا تصنیف ها و ترانه هایی که هنرمندان موسیقی در حمایت از جنبش منتشر کرده ن . باید هنرمندان تئاتر و سینما هم وارد گود بشن . به خصوص تئاتر از اونجایی در این موضوع بخصوص اهمیت داره که بیشتر از هر هنر دیگه ای تأثیرگذاره ، بیشتر از هر هنر دیگه ای انسانیه و البته به دلیل این که هنر عمیقیه ، کمتر می تونه از سانسور عمال کودتا آسیب ببینه .


و اما دو موضوع مهم :


یکم ـ این ماجرای سکوت سبز رو باید جدی گرفت . اگر نمی دونید چیه جونم براتون بگه قرار شده روز چهارشنبه 30 دی از ساعت 7:30 صبح تا 8 شب استفاده از تلفن ثابت ، موبایل ، اس ام اس و اینترنت دایال آپ رو متوقف کنیم . هم نوعی اعمال قدرته بر مخابرات کودتا و هم یک تمرین جدیه برای موارد مشابه .


دوم ـ این ماجرای تحریم فیلم اخراجی های 3 هم لازمه از همین حالا اطلاع رسانی بشه . گرچه همون طور که قبلا هم گفته م آمارهای اعلام شده از فروش بالای فیلم های اخراجی های یک و دو آمار سازیه .









۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

توسل به حضرت فیل در موقعیت خایه فنگ



چند روز پیش بهم اس ام اس رسید :


ختم میلیونی سوره ی فیل برای نابودی فتنه گران . سوره ی فیل را 10 بار بخوانید و این پیام را به دیگران نیز اطلاع دهید . فداییان ولایت


من هم برای فرستنده این اس ام اس رو فرستادم :


ختم میلیاردی سوره ی بقره برای حفظ کودتاگران . اگر مردش هستید سوره ی بقره را هر روز 100 بار بخوانید تا خدا به شما و دولت کودتا عمر دوباره بدهد . اطلاع رسانی کنید .



این که چرا حامیان کودتا در پی بازداشت فعالان سیاسی و شکنجه و تجاوز در بازداشتگاهها و سرکوب و کشتار مردم معترض در خیابون ها و انواع عوام فریبی و دروغ پراکنی در صدا و سیمان ذلت الله ضرغامی و دستیابی به درآمد نفت ، دست به دامن حضرت فیل شده ن و با ختم میلیونی سوره ی فیل می خوان کودتای نیمه تمام خودشون رو به منزل برسونن حکایت جالبیه .



چه پاپیون قشنگی ؟ کی برات خریده ؟



من اسم موقعیت فعلی اصحاب و عمله و اکله ی کودتا رو می گذارم موقعیت " خایه فنگ " . یک کمی بی ادبیه اما به خوبی وضعیت فعلی سران کودتا رو تشریح می کنه . در ادبیات مردان بی ادب و بی بصیرت لات و لوت ، زمانی که کسی از چیزی یا کسی تا سرحد مرگ می ترسه ، میگن طرف خایه فنگ شده یا میگن خایه هاش چسبیده بیخ گلوش یا میگن طرف چسبونده بیخ خرخره ش یا در ورژنی محترمانه تر میگن طرف پاپیون کرده ( یعنی اون عضو مورد اشاره عین پاپیون چسبیده زیر قبقبش )

نمی دونم مونولوگ احمدرضا رادان ، معاون فرمانده ی انتظامی رو در آخرین ساعات روز عاشورا توی تلویزیون کودتا دیدید یا نه ؟ مردک نفسش بالا نمی اومد از ترس ، یحتمل یه کاری هم دست خودش داده بود . نفس نفس زنان داشت مثل سایر همقطارهاش دروغ می بافت و کشتار مردم رو در روز عاشورا توجیه می کرد . یا ممکنه تهدیدهای وزیر کشور رو توی همون تلویزیون کودتا دیده باشید که با اون صدای قشنگش می گفت هر کس اعتراض کنه محاربه و حکم محارب هم که معلومه ( البته احتمالا خودش دقیقا نمی دونست حکم محارب چیه اما بهش گفته بودن این جوری بگو ، مردم خودشون می فهمن قضیه چیه ) یا تهدیدهای رییس قوه ی قضاییه یا سایر مقامات قضایی ، یا تهدیدهای احمدی مقدم که در کمال خوشمزگی میگه تا امروز با مردم مدارا کردیم اما از این به بعد دوران مدارا تموم شد .

معنی این تهدیدها چیه ؟ این که یک مشت نماینده ی طرفدار احمدی نژاد که با تقلب به مجلس راه پیدا کرده ن سعی می کنن اعدام فوری بازداشت شدگان اعتراضات خیابونی را قانونی کنن  چه دلیلی داره ؟

این که شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی دقیقا خلاف گفته ی رهبر حکومت در نماز جمعه ی 29 خرداد که گفت از لشکرکشی های خیابانی دست بردارید ، عده ای کارگر و کارمند و دانش آموز و بسیجی رو می کشونه میدون انقلاب و اون ساندیس پارتی مضحک رو ترتیب میده چه دلیلی داره ؟ سخنان سرشار از فصاحت و بلاغت امام جمعه ی مشهد در اون مراسم پرشکوه و اعطای لقب پر افتخار گوساله و بزغاله به مردم معترض ایران چه دلیل داره ؟

همه ی اینها برمی گرده به ترس کشنده ی ریز و درشت اصحاب کودتا از تداوم جنبش اعتراضی مردم ایران . سران کودتا تا حد مرگ ترسیده ن . امروز برای اونها چاره ای جز تهدید به اعدام و کشتار نمونده .
اون چیزی که اینها رو می ترسونه گذشته از شدت و وسعت اعتراض ها ، تداوم اونه . بعد از درگیری های روزهای 13 آبان و 16 آذر ، مقامات قضایی و امنیتی تعداد معترضین رو انگشت شمار توصیف می کردن اما در عین حال رفتارشون نشون می داد انتظار این رو نداشته ن که اعتراض ها تا فصل پاییز هم ادامه پیدا کنه . بعد از رسوایی پاره کردن عکس امام توسط ستاد کودتا و ناکامی اونها برای بهره برداری از این اتفاق ، ناگهان ملک الموت به سراغ آیت الله منتظری رفت و مردی که در دوران حیاتش اسباب بی خوابی و ترس سرکوبگران بود ، با مرگش فرصتی برای اجتماع میلیونی مخالفان کودتا رو فراهم آورد . به نظرم از همون روز تشییع پیکر ایت الله منتظری ، اصحاب کودتا نقشه های خودشون رو برای به منزل رسوندن قافله ی سرکوب و کشتار در محرم کشیدن .



رسم حسین


در روزهای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بزرگ ترین انتقادی که ما به شخصیت محمود احمدی نژاد داشتیم این بود که وی به دروغ گفتن معتاد شده و نمی تونه دروغ نگه . اون روزها ما غافل بودیم از این موضوع مهم که دروغ شاکله ی اصلی یک کانون قدرت طلبه که تلاش می کنه کشور ایران رو یک جا ببلعه . در استراتژی های این کانون ، دروغ یک اصله ، یک راه میانبر برای رسیدن به قدرت بیشتر و محمود احمدی نژاد در این کانون بیشتر از یک کارمند ساده نیست .
در روز عاشورا هم فرمان کشتار مردم عزادار از سوی همین کانون صادر شد . مردمی که سالها پای منبر و تریبون سخنرانی شنیده بودند امام حسین برای مبارزه با ستم ، حج رو نیمه تمام گذاشت و به کوفه رفت تا حکومت رو از دست یزید بگیره ، ترجیح دادن به جای سینه زدن زیر سقف حسینیه ها و تکایا به خیابون بیان و نشون بدن این همه سال از حسین گفتن و از حسین شنیدن چندان بی نتیجه هم نبوده و همه ی این محرم ها و صفر ها که اومده ن و رفته ن ، فقط اسم حسین رو به زبون نیاورده ن ، از رسم حسین هم چیزهایی یاد گرفته ن .
دروغ هایی که صدا و سیمان ذلت الله ضرغامی بعد از کشتار بی رحمانه و یزیدی روز عاشورا تحویل ملت میده از یک لحاظ بیراه هم نیست . این که گفته میشه مردم معترض در روز عاشورا حرمت شکنی کرده ن چندان دروغ هم نیست . واقعا در اون روز حرمت خیلی چیزها شکسته شد . اصلا رسم حسین حرمت شکنی است ، شکستن حرمت یزید و یزیدیان . مردم هم به خیابون اومدن و حرمت دروغین یزید زمان رو زیر پا له کردن . اونچه که در روز عاشورا اتفاق افتاد کم حادثه ای نبود . گرچه از همون اولین ساعات بعد از اون کشتار خونین ، اصحاب کودتا سعی کردن با بلوای تبلیغاتی اصل موضوع رو از نظرها پنهان کنن ، اما با گذشت زمان و فرونشستن گرد و غبارها ، روشن میشه در روز عاشورای 1388 شمسی چه بت بزرگی شکسته شده .
عاشورای سال 61 هم ظاهرا همین طور بوده . اون زمان هم یزید و ابن زیاد و بقیه ی عمه و اکله شون اون طور که در تاریخ نوشته شده اعلام پیروزی کرده ن ، در کوفه و شام جشن گرفته ن ، سرهای بریده ی شهدای کربلا رو در بازارها گردوندن و مردم رو وادار به تأیید این جنایت کرده ن ، از علمای خود فروخته پیام تبریک و شادباش گرفته ن ، مخالفان سیاسی رو تهدید به کشتار مشابه کرده ن و البته چند ماه بعد با حمله به مدینه و مکه ، کعبه رو هم با منجنیق به توپ بسته ن . اما افشاگری های بازماندگان واقعه ی کربلا و سخنرانی های کوبنده ی اونها حتی در مجالس شادی یزید و سایر حاکمان وقت ، مردم رو متوجه عمق جنایت انجام شده کرده . و با سرعتی باور نکردنی ، کار حکومت اموی چنان به چنان وخامتی دچار شده که قابل تصور نیست . یزید تنها سه سال بعد از اون کشتار زنده مونده و حکومت اموی شصت سال . سرنوشت غم انگیز امویان در همون روز عاشورا رقم خورد .
امروز هم همچنان همون حکایته . تهدید ، کشتار و دروغ . اما کم کم گرد و غبار جنایت عاشورای تهران محو میشه . حالا نوبت ماست که ماوقع رو ، اون طور که دیدیم برای کسانی که نبودن و ندیدن تعریف کنیم . تاریخ عاشورای 1388 رو من و شما می نویسیم . نباید اجازه بدیم ذلت الله ضرغامی و مرده شورهای صدا و سیمانش تاریخ عاشورای 88 رو اون جور که می خوان بنویسن . حالا نوبت خطابه های زینبی من و شماست . وقت رو نباید تلف کرد . و البته نباید این نکته ی مهم رو فراموش کنیم که گذشت زمان باعث تضعیف ستاد کودتا میشه . فرسایشی شدن جنگ به نفع ماست . نباید از گذشت زمان ترسید . باید جنبش رو مثل یک گیاه تازه از خاک رسته حفظ کرد . نباید از تهدیدهای ابلهانه ی حامیان احمدی نژاد ترسید . 
ظاهرا علیرضا بهشتی همچنان در زندانه . نمی دونم اعتصاب غذایی که شروع کرده بود ادامه داره یا نه . دیشب یاد جمله ی قصاری افتادم که زمانی پدر او گفته بود :
ما راست قامتان جاودانه ی تاریخ خواهیم ماند .





۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

پروانه ها خاکستر شدند

ده سال پیش ، شبکه ی دوی سیمای لاریجانی سریالی را پخش می کرد به نام پروانه ها می نویسند . در این سریال بازیگر نه چندان سرشناسی به نام رضا سعیدی در نقش یک مدیر دولتی ظاهر شده بود که از قضا چهره اش شباهت زیادی به سعید حجاریان ، عضو آن روزهای شورای اسلامی شهر تهران داشت . شخصیت مورد اشاره در این سریال تا جایی که به یاد می آورم نسبت به منشی دفتر کارش سوء نیت داشت ، اهل زد و بند و جعل و قاچاق و رشوه دادن و رشوه گرفتن و صدور دستور قتل و این و آن هزار حور پدر سوخته گری دیگر هم بود که البته هم هی این مورادی که برشمردم برای مایی که در ایران زندگی می کنیم و دوران سیاه حکومت احمدی نژاد و اربابان سیاهکارش را تجربه می کنیم کاملا آشناست . آنچه آن شخصیت در آن سریال مرتکب می شد مجموعه ای از اعمال سیاه و شنیع احمدی نژاد و زارعی و نقدی و طائب و سایر اصحاب کودتا بود که در این سالها به چشم دیدیم .
سازنده ی این سریال ، محمد نوری زاد ، نویسنده ی آن روزهای روزنامه ی کیهان بود که سوابق تلویزیونیش به سالهای ابتدای انقلاب و ساخت مستندهایی با نام جهاد سازندگی برمی گشت که با اجرای خود او پخش می شد . همان سالهای دوران دولت اول اصلاحات در رادیو هم برنامه ای داشت که صبح ها پخش می شد . همان دوران بود که هنگام اهدای یک جایزه در یک جشنواره ی سینمایی داخلی ، پسر نوری زاد ( که اگر اشتباه نکنم مترجم و منتقد سینمایی هم هست ) برای دریافت جایزه ی پدر به روی سن رفت و تعجب حاضران را از آن جهت برانگیخت که شکل و وضع ظاهریش شباهتی به مواضع کیهانی پدرش نداشت .
سالها گذشت ، در این فاصله سعید حجاریان به ضرب گلوله ی سعید عسگر زمین گیر شد ، سعید عسگر به پانزده سال زندان در تبعید محکوم شد و دوران محکومیت خود را در فرمت Mp3 سپری کرد و به سرعت آزاد شد . رضا سعیدی دچار حمله ی قلبی شد و مرد . دولت اول اصلاحات به پایان رسید و محمود احمدی نژاد به ریاست دولت رسید . در طی این سالها محمد نوری زاد یک فیلم سینمایی و یک دو سریال تلویزیونی ساخت . زمان گذشت و گذشت و گذشت تا رسیدیم به کودتای انتخاباتی سپاه در خرداد 88 و ریزش بی سابقه ی انقلابیون .
محمد نوری زاد هم یکی از انقلابیونی بود که با مشاهده ی آنچه بر سر آرای مردم و پس از آن بر سر خود مردم رفت سکوت را شکست و فریاد اعتراض خود را با نگارش نامه هایی خطاب به رهبر سر داد . یکی از آن نامه ها هم عصر روز جمعه ای نگاشته شده بود که روز عرفه بود و در آن نوری زاد از غربت امام حسین در روز عرفه ی سال شصت هجری نوشته بود . چند روزی است که محمد نوری زاد به اتهام توهین به رییس قوه ی قضاییه بازداشت شده و ظاهرا کسی هم از وضع و حال او خبری ندارد . گذراندن روزهای تاسوعا و عاشورا در زندان انفرادی برای کسی که از امام حسین و غربتش می نویسد نباید کار آسانی باشد .
منی که توی همین نوشته های گاه و گدارم چندین و چند بار به خاطر موضع گیری ها و فیلم ها و سریال هایش به این آقای نوری زاد فحش و بد و بیراه گفته ام ، نمی توانم چشم ببندم و غربت این مرد را نبینم . و اعتراف می کنم آنچه این مرد دلاور در نامه هایش خطاب به رهبر نوشت از عهده ی جرأت و جسارت ناقص من بر نمی آمد . و لعنت می فرستم بر ناتوانی ام که جز آرزوی آزادی برای او و دیگر آزادگان دربند کار دیگری نمی توانم بکنم . لعنت بر ناتوانی من و لعنت بر بیداد ستمرگان .








ببین که نیستی عدد ...


می گویند باید از روزگار عبرت گرفت . دقیق که فکر کنیم و دست از مسخرگی و لودگی برداریم می بینیم حرف کاملا درستی است و البته کسی هم از روزگار عبرت نمی گیرد . همان زمانی که صدام ، دیکتاتور عراق ، با یک من ریش و پشم و قیافه ی واداده از ترس عین موش به تله افتاد ، همه سر تکان می دادند و می گفتند باید از سرنوشت صدام عبرت گرفت و البته کسی هم عبرتی نگرفت .
و البته این روزگار گاهی درس هایی فراموش نشدنی به کسانی می دهد که فراموش کرده اند چیزی فراتر از قدرت آنان در هستی وجود دارد .
یکی از پرشمار اشتباه های احمقانه ی ستاد کودتا به میان کشیدن مجادله ی عدد بود . درست به یاد ندارم اولین بار چه کسی بود که این جنگ اعداد را آغاز کرد . گمان می کنم احمد خاتمی بود که در خطبه های نماز جمعه ، یکی دو هفته پس از روز قدس ، ادعا کرد تعداد حامیان جنبش در راهپیمایی روز قدس سه تا چهار هزار نفر بوده است . پیش از آن هم پس از هر تجمع و راهپیمایی ادعاهایی از این دست از سوی سران و حامیان دولت کودتا یا روزنامه ها و خبرگزاری های آنان منتشر می شد .
اما کار از آنجا جدی شد حامیان کودتا تلاش کردند جنبش را رو به اضمحلال جلوه دهند . آن هم با مقایسه ی تعداد حاضران در اجتماعات روزهای قدس ، سیزده آبان و شانزده آذر . بدین ترتیب که می گفتند تعداد چند ده هزار نفری معترضین در روز قدس به چند هزار نفردر روز سیزده آبان رسید و سرانجام چند صد نفر در روز شانزده آذر ( که البته روشن است تمام این آمارها همچون آمارهای مورد ادعای رییس دولت کودتا ساختگی هستند ) همین اواخر وزیر اطلاعات مدعی شده بود تعداد معترضین روز شانزده آذر 1200 نفر بوده است .
اما از آنجا که روزگار در فرصت های مقتضی درس هایی فراموش نشدنی به دروغ گویان و دروغ پردازان می دهد ، توطئه ی بچه گانه ی پاره کردن عکس بنیانگذار انقلاب و پخش فیلم آن از تلویزیون پیش آمد و حامیان کودتا با پای خود در دامی افتادند که خود پهن کرده بودند .
ظاهرا بنا بود با پخش این فیلم از صدا و سیمای ضرغامی ، امواج مهار ناپذیری از خشم مردم علیه جنبش به راه افتد و به قول یکی از سخنرانان اجتماعات خصوصی اصحاب کودتا ، " عقبه ی فتنه در ماه محرم جمع و جور شود . " اما نشد آنچه اینان می خواستند ، از بس احمق بودند و از بس دروغ های خود را باور کرده بودند .
راهپیمایی روز جمعه 27 آذر که با عقبه ی یک هفته تبلیغات شبانه روزی در 6 شبکه ی تلویزیونی و چندین و چند شبکه ی رادیویی و صدها دستگاه اتوبوس حمل بسیجیان همیشه در صحنه برگزار شد ، افتضاحی بی سابقه بود که از قضا با درگذشت ایت الله منتطری هم همزمان شد .
اجتماع حداکثر ده هزار نفری هواداران دولت کودتا که تعدادی از آنها هم البته پلاکاردهایی در دست داشتند که نشان می داد از خارج از تهران به این مکان منتقل شده اند نشان دهنده ی تشتت و ریزش روزافزون حامیان حکومت بود . عکس هایی که خبرگزاری ها از چهره ی تعدادی از حاضران در این مراسم منتشر شد نشان دهنده ی واقعیت های تلخی از اوضاع جاری حکومت کودتا بود .
و البته روز یکشنبه با درگذشت آیت الله منتظری ، سیل جمعیت از تهران و اصفهان و نجف آباد و سایر شهرها به سوی قم سرازیر شد که البته نیروهای امنیتی دولت کودتا مانع رسیدن بسیاری از آنان به قم شدند و حتی تعدای از آنان را باز داشت کردند .
اما هرچه بود مراسم تشییع پیکر آیت الله منتظری در شهری مانند قم با حضور جمعیتی بالغ بر پانصد هزار نفر برگزار شد . با وجود تمام محدودیت هایی که برای پوشش خبری این مراسم در نظر گرفته شده به مرور اخبار و عکس های این اجتماع منتشر می شود . نگاه انداختن به ابعاد این مراسم می تواند بسیاری را به فکر فرو برد .
چیزها باید آموخت ازمقایسه ی آن جماعت و این جمعیت ، از مقایسه ی سرنوشت آنانی که برای رسیدن به قدرت صد پشتک و وارو می زنند و از کشتار و شکنجه و تجاوز و تقلب رویگردان نیستند ، با سرنوشت کسی که به دنیا پشت کرد و عطای رهبری را به لقایش بخشید تا آخرت خود را به دنیا نفروخته باشد .
سران کودتا و اصحاب کودتا اگر چشمی برای دیدن داشته باشند ، دیده اند که با همه ی عمله و اکله ، سر جمع عددی نیستند که شمرده شوند . اگر گوشی برای شنیدن داشته باشند شعارهای مردم را در حرم حضرت معصومه شنیده اند که چگونه حکومت آنان را باطل می دانند . و البته اگر عقلی برای اندیشیدن داشته باشند خواهند فهمید که به ایستگاه پایانی رسیده اند . ایستگاهی که اگر پیاده نشوی پیاده ات می کنند .

رسیدیم به قلهک

روز 16 آذر 88 اومد و رفت و هنوز سرزمین پرگوهر ما داره از پس لرزه های این روز می لرزه . روزنامه ی کیهان فردای 16 آذر که 17 آذر باشه در تیتر اصلی خودش به درستی اشاره کرد که این روز ایستگاه آخر بود . من هم با تیتر در کن روزنامه ی کیهان موافقم . شونزده آذر ایستگاه آخر بود اما نه برای ما ، برای اصحاب کودتا .

روز شونزده آذر خودم رو رسوندم خونه ببینم اتفاقات رخ داده چه بازتابی در رسانه های حکومت کودتا داشته ؟ اخبار ساعت 7 شب تلویزیون ضرغامی از برگزاری مراسم ضد آمریکایی دانشجویان با افتخار یاد کرد و تمام . انگار نه انگار که امروز تو این کشور خبرهایی هم بوده . انگار که نه خانی اومده و نه خانی رفته . با خودم گفتم شاید تمام این خبرهایی که شنیده م شایعه بوده ؟
اخبار ساعت 8 شب کانال شیش کی تی وی ( تلویزیون کودتا ) بعد از پخش خبر مراسم ضد آمریکایی دانشجویان ، گفت البته گروهی دانشجونما هم یک تحرکات مذبوحانه ای انجام داده ن که البته با بصیرت و درایت دانشجویان واقعی ، این تحرکات خنثی شده .
با خودم گفتم پس یه خبرایی بوده ...
اخبار ساعت هشت و نیم کانال دوی کی تی وی هم باز همون مراسم ضد آمریکایی مورد اشاره رو با آب و تاب نشون داد اما بعدش گفت البته یک عده اغتشاشگر دانشجونمای بی بصیرت ولایت ندار یک کمی شعارهای غیر ضد آمریکایی سر داده ن و البته یک کار زشت دیگه هم کردن که ما با افتخار فیلمش رو برای شما پخش می کنیم . ( فیلم تمثال مبارک بنیانگذار کبیر انقلاب که معلوم نیست چرا روی زمین افتاده بود ؟ )
اینو که دیدم گفتم نه ، پس واقعا خبرایی بوده ...
خلاصه ، از اون ساعت به بعد هر روز صدا و سیمان ضرغامی هر روز رضایت میده تا مقدار بیشتری از وقایع رخ داده در روز شونزده آذر رو اظلاع رسانی کنه . کم کم کار به جایی رسید که روز جمعه ، در یک بخش خبری در کانال شیش کی تی وی ، گوینده ی اخبار با لحنی حماسی از محکومیت اقدامات موهن صورت گرفته در روز شونزده آذر گفت .
نمی دونم این صدا و سیمان ضرغامی که بصیرتش مرزهای عالم امکان رو درنوردیده اگر می خواد اطلاع رسانی کنه چرا این قدر دیر این کار رو انجام میده ؟ اگر می خواد اخبار رو سانسور کنه چرا چند روز بعد همه چیز رو لو میده ؟ این جوری که ساکنین دور افتاده ترین نقاط کشور هم فهمیدن تهران خبراییه ، شیراز خبراییه ، مشهد خبراییه ، اصفهان خبراییه ، رشت خبراییه ، این جوری که همه فهمیدن ایران خبراییه ، این جوری که همه فهمیدن شما رسیدید به ایستگاه آخر .


شما چه کسانی هستید ؟


واقعا فکر می کنید بزرگ ترین کمدین تاریخ سینما چارلی چاپلین بوده ؟ یا خوشمزه ترین شون جری لوییس ؟ یا بانمک ترین شون بن استیلر ؟ فکر می کنید جیم کری و آدام سندلر خیلی بامزه ن ؟ یا مارتین لورنس و کریس تاکر خیلی ادبن ؟
اشتباه می کنید . اینایی که اسمشون رو گفتم همگی علاف بوده ن . همه ی عمرشون مینی بوس هل می داده ن . به گوشه هایی از سخنرانی حجت الاسلام شجونی در مدرسه ی مروی توجه کنید تا ببینید استعداد کمدی یعنی چی ، ببینید ذوق طنز یعنی چی . من که ترکیدم انقدر خندیدم ...

"... احمقانه است که عکس امام خمینی را پاره کرده و روی زمین بیاندازد و یک هزارتومانی هم روی عکس پاره شده بگذارد که یعنی امام مرده است. در خیابان کنار جسد مرده مردم پول می‌گذارند...

... آن زمان که حمد و سوره یادمان دادند گفتند خودی و غیر خودی داریم اما آقایان در سخنرانی خود می‌گفتند ما خودی و غیر خودی نداشته و همه خودی هستیم به همین دلیل در سخنرانی‌هایم گفته‌ام اینها حمد و سوره را بلد نیستند چرا که در سوره حمد غیرالمغضوب آمده است...

... جوجه مرغ که سر از تخم در می‌آورد خودی و غیر خودی را می‌شناسد و تا گربه می‌بیند فرار می‌کند، جای تأمل است که این اشخاص چرا خودی و غیر خودی را نمی‌شناسند...

... یکی دیگر هم احمقانه می‌گفت کودکان را اعدام نکنید ، یک بچه حرام لقمه در جاده پاکدشت به ۸ بچه نوجوان تجاوز کرده و بعد اجساد آنان را آتش زده است بعد می گویند اعدام نکنید. این حرف اسرائیل است که می‌گوید ایران حقوق کودکان را رعایت نمی‌کند و آن شخص هم این جملات را نشخوار می‌کند...

... رییس جمهور آمریکا زمانی که رای آورد گفت پیدا کردن یک سگ برای دخترم در کاخ سفید سخت تر از انتخاب وزیر بازرگانی است ...

... همین اتحادیه اروپا دهن پرکن که خیلی‌ها فریب حرف‌های او را می‌خورند،۸ سال پیش گروهک منافقین را تروریست معرفی کرد اما پنج شش ماه پیش آنها را تروریست ندانست. اگر گروهک منافقین تروریست نیستند پس هندوانه فروش یا سبزی فروش هستند؟

... ما در دنیای چاخان ، بی‌ارزش، بی‌هدف و بی‌شرف زندگی می‌کنیم اما زیر آسمان این دنیا یک کشور است که حرف خدا رسول آن عدالت ، انصاف ، مردم داری و دفاع از مستضعف را بر زبان می‌آورد...

... تعجب می‌کنم برخی اسم خود را مهندس می‌گذارند ولی هیچ چیزی از مهندس سازی نمی‌دانند. تعجب می‌کنم برخی بر سر خود عمامه می‌گذارند و حرف‌هایی می‌زنند. عقلتان کجاست؟ کتاب نمی‌خوانید؟ شما چه کسانی هستید؟

... در این مراسم زمانی که مقام معظم رهبری را دیدم به ایشان گفتم آرزو می‌کنم تمام کشورهای مسلمان دنیا به عقل خود رجوع کنند و شما رهبر تمام کشورهای اسلامی شوید. ایشان گفتند متشکرم و فورا به اقامه نماز میت رفتند...

... روزنامه امروز نوشته که اوباما گفته مخالفان و معترضان ایرانی را تقدیس می‌کنم ما به او می‌گوییم مال بد بیخ ریش صاحبش. هرچند که اوباما با ما نیست بلکه او با سران اغتشاش است ...

... دیگر صحبت انتخابات نیست و مساله چیزی دیگری است به همین دلیل سفارش می‌کنم بسیجی‌ها ،‌سپاهی‌ها، روحانیت و مردم کوچه و بازار با چنگ و دندان ولایت فقیه و رهبری مقام معظم رهبری نگه ‌دارند و به دشمنان جنایتکار این انقلاب می‌گویم اگر آقا لب تر کند خرخره این آقایان را می جویم ...

... ماشین ۱۰ میلیونی خود را جایزه می‌دهم به فردی که یک کشور مسلمانی پیدا کند که با آمریکا رابطه دوستی برقرار کرده و موفق شده باشند ...

... انقلاب را به بسیج سپاه سپردند و اینها با چنگ و دندان نظام را نگه خواهند داشت ...

... کسانی که گوشه نشسته و بیانیه صادر می‌کنند احمق و بی شعور هستند. آنها زمانی که دراین نظام و انقلاب رییس جمهور و وزیر شدند، میلیاردی پول با خود بردند ...

... امیدوارم این نقشه وطن فروشان ، امام فروشان و شهید فروشان را خدا به گریبان آنها برگرداند ... "



می بینید ما با کیا طرفیم ؟ حالا خودتون قضاوت کنید . البته یه جایی وسط سخنرانی ش حرف خوبی هم زده . اونجا که گفته : عقل تان کجاست ؟ کتاب نمی خوانید ؟ شما چه کسانی هستید ؟

به قول خانومه تو بلندگوی مترو ، مسافرین محترم ، ایستگاه پایانی می باشد ... رسیدیم به قلهک . چشم به هم بزنیم ایستگاه قیطریه و تجریش هم راه می افته